بازتاب ذهن من

امروزم

سه شنبه, ۱۷ اسفند ۱۳۹۵، ۰۹:۰۹ ب.ظ


مدتی هست که هیجان زیادی برای نوشتن ندارم. شاید چون یه بار "پروسه ی نوشتن برای کسی" رو تجربه کردم و نتایج طبیعیش هم دیدم. دیگه خیلی حس نوشتن متنای طولانی, با جزییاتو ندارم.

الان داشتم چند تا از اسکرین شات های وبلاگ قبلیم که شامل نامه هام به بابالنگ دراز می شد رو میخوندم و یاد کسی افتادم که ازم خواست بابالنگ درازم باشه و من برای اون بنویسم. یکمم حالم گرفته شد وقتی حس های قدیمی خوابیده توی اون متنا برام زنده شد. 

هیچ آدمی اونقدری قابل اعتماد نیست که روزنوشت هاتو برای اون بنویسی. مطمئنا یه روز همون حرفا رو علیه خودت استفاده میکنه و من نمیخوام درموردش حرف بزنم چون یهو تبدیل میشه به یه داستان بی پایان.

امروز اتفاق عجیبی افتاد: این که داشتم درمورد خانواده م با محدثه حرف می زدم و وقتی یاد درک نکردن ها و احساس غریبه بودن نسبت به پدر مادرم افتادم نتونستم جلوی گریه م رو بگیرم. و به طرز عجیبی گریه کردم. منی که هیچوقت جلوی هیچکدوم از دوستام گریه نکرده بودم. 

ولی یکم که به خودم اومدم سریع خودمو جمع کردم و اوکی شدم.

امروز صبح که داشتم می رفتم دانشگاه توو اتوبان یه ماشین به یه موتوریه زد و طرف پرت شد هوا و بعد قل خورد رو زمین. مثل یه توپ. و خیلی ترسناک بود! خیلی! 

خدارو هزاربار شکر که کلاه کاسکت سرش بود و هیچ چیزش نشد. سریع بلند شد و روی جدول کنار اتوبان نشست. دو سه تا آقا رفتن سمتش و موتورشو از وسط اتوبان آوردن. منم رفتم جلو و حالشو پرسیدم. گفت خوبم. بعد رفتم از یکی از مغازه های بغل آب قند گرفتم و سریع بهش دادم. گفت نمیخورم ولی من اصرار کردم که بخوره. چون میخواست دوباره سوار موتورش بشه و بهتر بود یکم قندش بیاد بالا.

طفلک خیلی بهش استرس وارد شد. و من خیلی از کارم لذت بردم. 

اون ماشینه که بهش زده بود هم در رفت! احتمالا الان داره توو عذاب وجدان اینکه یکیو کشته داغون میشه. 

بعد هم رفتم سر کلاس و دیدم ارشیا برام یه عکس فرستاده که روز زن رو بهم تبریک گفته. خیلی خوشحال شدم.

امروز کواتنم داشتم و برخلاف این که این روزا خیلی رو مود درس خوندن نیستم, درس رو خوب یادگرفتم و اون قسمتهایی هم که متوجه نمیشدم رو میپرسیدم. حکیمی پژوه هم خیلی دوستانه و خوب توضیح میداد. 

کوانتم واقعا عجیبه! 

همین.


  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۹۵/۱۲/۱۷
  • ۱۵۳ نمایش
  • فاطمه ام

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی