بازتاب ذهن من

هفده دی

يكشنبه, ۱۷ دی ۱۳۹۶، ۰۶:۳۳ ب.ظ

.

یادداشت ظهر:

من واقعا حوصله ی فیزیک رو ندارم ولی اونو به عنوان یه چالش تو زندگی فعلیم تعریف میکنم.الکترومغناطیس واقعا درس سختیه؛ و من واقعا تلاشم رو میکنم که پاسش کنم.

اسم امروز رو میذارم روز تلاش.

.

یادداشت غروب:

امروز به اندازه ی سه چهارم تلاش کردم و به اندازه ی چهار چهارم (یعنی یه کل) خودمو سرزنش کردم که چرا یک چهارمه رو تلاش نکردم. (یعنی میخواستم چهار ساعت درس بخونم که سه ساعت خوندم.)

بعد یه لحظه درین بین که داشتم تو اینستا میگشتم و از خودم ناراحت بودم, یکی تو ذهنم گفت خیلی بی انصافی! چرا تلاش های کرده تو نمی بینی؟

یکم فکر کردم و بعد یه چیزی تو دلم وا شد و حس خوبی بهم دست داد. دیدم راست میگه, من الان باید به اندازه ی سه چهارم از خودم ممنون باشم, و به اندازه ی یک چهارم ناراحت. که اگه اینا رو با هم جمع بزنی, میشه به اندازه ی یک دوم خوشحالی خالص!

بعد هم, من که ماشین نیستم؛(که یه برنامه رو باید دقیق و کامل انجام بده.) من به اندازه ی یک انسان, احساس دارم و این مقدار خیلی زیادیه. من به اندازه ی یه انسان روحیه م -حتی در طول یک روز- تغییر میکنه و باز هم این مقدار زیادیه. و همه ی اینها یعنی من علاوه بر تلاشی که برای مطالعه میکنم, نباید خودمو سرزنش کنم و نباید دهن خودمو سرویس کنم. 

الان هم میخوام از ونک گل نرگس بخرم و برم دم کلاس فرانسه ی بابک سورپرایزش کنم.


  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۹۶/۱۰/۱۷
  • ۱۵۱ نمایش
  • فاطمه ام

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی