بازتاب ذهن من

۱۴ مطلب در فروردين ۱۳۹۶ ثبت شده است

خودم

۰۵
فروردين

خودم رو توی تنهاییم پیدا میکنم. وقتی حتی پدر مادرمو از دست میدم.

  • فاطمه ام

تنهاییتو دریاب

۰۵
فروردين

موضوع نوشته ی امشب "اتکا به خود" هست. 

امروز تو ماسوله, وقتی داشتم توی بارون, با کفشهایی که توش آب میره, توی گل و شل از پله ها میرفتم بالا, یه لحظه این مساله اومد تو ذهنم که چقدر آدم میتونه تنها بشه. و چقدر میتونه از تنهایی رنج ببره.

وقتی به زور اومدی به سفری که آدمهای توی جمع رو خودت انتخاب نکردی؛ اتفاق ها بر وفق مراد تو نیست و یه جورایی احساس غریبگی بهت دست میده, تازه اون موقع میفهمی که چقدر تنهایی. 

امروز روی اون پله های گلی, حس کردم که من اگه یکم بیشتر برای خود عزیزم موجودیت قائل بشم و هویت درونیمو به رسمیت بشناسم, چقدر از تنهایی در میام. انگار که همه ش با یه نفر هستم: خودم.

بعد یاد سخنرانی های بهنام افتادم که می گفت صلح با خویشتن مقدمه ی دوست داشتن خوده. یعنی تا با خودت صلح نکنی, نمیتونی خودتو دوست داشته باشی.

و من میگم: تا خودتو دوست نداشته باشی, نمیتونی تنهایی با خودت عشق کنی. یا شاعرانه ترش: نمی تونی تنهایی تو دریابی... 

  • فاطمه ام

روزنوشت جنگل

۰۲
فروردين

الان اومدیم جنگل و من هنوز از ماشین نیومدم پایین. بقیه دارن آتیش روشن میکنن.
 بعد از خوردن کلی آجیل و چیپس, (چون ناهار نداشتیم) دارم مینویسم. و دستشویی هم دارم. نمیدونم چرا حرف زدن از بعضی نیاز های طبیعی کار زشتی به نظر میاد و نباید به زبونش بیاری. مثل دستشویی داشتن یا نیاز به خودارضایی. انگار همه ی این ها یه سری قرارداده که آدم ها واسه خودشون درست کردن. و من خودمم از اونهایی ام که همه جوره به این قراردادها دامن می زنم. همه ش هم تقصیر من نیست؛ اینجوری بار اومدم. انقد که بهم گفتن فلان کار زشته و فلان کار قشنگ, و خودمم همیشه خواستم "خانوم" باشم, الان دیگه ذهنم همه چیز رو ناخود آگاه ارزش گذاری میکنه و دهن منو سرویس.
چقد آدمها می تونن راحتتر زندگی کنن, اگه همه ی این قرارداد های مضحکی که هیچ دلیل منطقی ای پشتش نیست رو بریزن دور.

 دارم فکر میکنم اگه همین جنگل رو با دوستام اومده بودم, چقدر بیشتر بهم خوش میگذشت. انگار وقتی با دوستاتی, یه هویت جداگانه داری. دیگه بچه ی فلانی و خواهر فلانی نیستی؛ خودتی. جدای از همه ی آدم هایی که بدون انتخاب خودت بهشون کوبل شدی. 
 کی برمیگردیم که یه کوه خفن بزنیم به بدن؟...
  • فاطمه ام

در باب خدا

۰۲
فروردين

سه حالت وجود داره. یا خدا نیست.

یا خدای مذهبی ها هست با همون تعریف دینیش و راه های رسیدن بهش.

یا خدای منطقی تری هست که راهی برای رسیدن بهش نیست.

.

پی نوشت: کنار ساحلیم و این حرفا میاد توو ذهنم. باید با مرجان صحبت کنم.

  • فاطمه ام