بازتاب ذهن من

روزنوشت سفر زوری

يكشنبه, ۶ فروردين ۱۳۹۶، ۰۳:۰۵ ب.ظ


دیشب رفته بودیم لب دریا و من متوجه شدم این پشت گوش انداختن های مامانم از صحبت درباره ى اینکه کی قراره برگردیم, واسه این بود که تصمیم داره تا سیزدهم بمونه توو سفر. 

(حتی الان که دارم ازش حرف میزنم هم عصبی میشم. )

دیشب انقد حالم بد شد که گریه م گرفت. واقعا برام عجیبه که چطور ممکنه یه آدم انقدر درک کمی از اوضاع دخترش داشته باشه. اینکه ترم شیش باشی و هفده واحد اختصاصی داشته باشی و باید بعد از عید کلی تمرین تحویل بدی, خیلی مساله ی واضحیه که توو عید بخوای درس بخونی و کل وقتتو توی سفر مضحک, ور دل خانواده ت حروم نکنی.

خلاصه اینکه من دیشب بسیار تحت فشار روانی بودم و حس یه زندانی رو داشتم/ دارم که هیچگونه حق رای ای نداره.

بعد که تو ماشین داشتیم از دریا برمیگشتیم خونه, مثل همیشه خواستم رفتارم و بدحرف زدنم با مامان رو محکوم کنم و وقتیکه اون بخش مذهبی ذهنم اومد منبر بره و حالمو خراب تر کنه, مثل یه مامان مهربون به داد خودم رسیدم و گفتم تو هیچ کار بدی نکردی. تو مورد ظلم واقع شدی و خیلی طبیعیه رفتار پرخاشگرانه نشون بدی. وگر نه مثل همیشه اونو میریختی تو خودت و از درون آسیب میدیدی.

بعد به خودم گفتم فاطمه, بولشتای مذهبو بریز دور که همیشه حق رو به پدر مادر داده. چیزی که مهمه اینه که کسی نباید به اون یکی زور بگه. همین.

بعد به خودم آرامش دادم و سعی کردم تنش ها رو از خودم دور کنم. و تو نمیدونی توو اون لحظه ی سخت چقدر به خودم نزدیک شدم. 

بعد که رسیدیم خونه رفتم تو حیاط ایستادم و به آسمون نگاه کردم که پر از ستاره بود. انگار داشتن نگاهم میکردن. 

از ستاره ها خواستم اتفاقهای خوبی رو برام رقم بزنن. 

بعد رفتم داخل و دستور پیدا کردن ستاره ی قطبی رو خوندم و اومدم صورت فلکی دب اکبر رو پیدا کردم و بعد ستاره ی قطبی رو دیدم که خیلی کم نور ایستاده بود گوشه ی آسمون.

جالبه که چند دقیقه نگاه کردن به ستاره ها چقدر آدم رو آروم میکنه.

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۹۶/۰۱/۰۶
  • ۱۰۹ نمایش
  • فاطمه ام

نظرات (۱)

سلام
خیره شدن به آسمون شب یه حس خاصی داره نمیدون  چطور باید بگم من اینو تجربه کردم یه حس نزدیکی ب خدا و آرامش و یه هراس یه حس خاصی در کل
پاسخ:
سلام, کاملا موافقم.
مخصوصا با ترسش. آسمون شب انقدر نزدیک به نظر میرسه که انگار ستاره ها میخوان بیوفتن روت!!
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی