بازتاب ذهن من

مرور ١

پنجشنبه, ۱۱ خرداد ۱۳۹۶، ۰۹:۴۹ ب.ظ


برای اولین بار یه کاری دارم میکنم که هر وقت به کنه ماجرا دقیق میشم یه لبخند پدرسوختگی میاد رو لبم: همین که با بچه های دانشگاه تهران بری شمال و خانواده ت فکر کنن با الزهرا داری میری مشهد.

خیلی باحاله.

فقط امیدوارم هیچوقت گندش درنیاد و یه خاطره ی خوب بمونه.

.

پ ن: یکماه ازین نوشته میگذره.

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۹۶/۰۳/۱۱
  • ۲۰۱ نمایش
  • فاطمه ام

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی